که شیشه‌ها پایین و پرسه‌ی بلند سیاوش قمیشی، آن‌جا که شونه به شونه می‌رفتیم تا آخرش و بعد نمی‌دانم باز نم‌نم بارون تو خیابون خیس و یاد تو هر تنگ غروب قمیشی و بعد باز قمیشی که تو می‌ری شاید که فردا رنگ بهتری بیاره و حالا پرپر می‌زنم که دیگه نه غروب پاییز رو تن خیابون و آخر هم شهیار قنبری و ترافیک مدرس و بعد صدر و لحظه‌ها که زود‌تر می‌گذشتند  و حسرت این‌که چرا رسیدیم پس؟

فریاد مدرسِ شمال

باز ,تو ,شونه ,خیابون ,هم ,شهیار ,و بعد ,تن ,رو تن ,پاییز رو , خیابون

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شعر عاشقانه گودزیـــلای لــمـ ــیده بر ذهـن السلام علیک یا قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف internet marketing #آتش به اختیار باشگاه تیراندازی با کمان کنگره 60 دروغ ها و خرافات ملحدین دانلود پروژه مهر1397-1398مدارس پایگاه مقاومت بسیج امام رضا(ع) پزشکی قانونی استان کرمانشاه danestaneya